در این مقاله، بررسی میکنیم که چه دادههایی برای ارزش گذاری یک کسب وکار مورد نیاز است، چگونه میتوانیم کسب و کارهای ارزشمند و همچنین کسب و کارهای نوظهور که هنوز به درآمد کافی نرسیدهاند را شناسایی کنیم و بهتر است از کدام روشهای ارزشگذاری استفاده کنیم.
ارزش گذاری کسب و کار، ترکیبی از علم و هنر می باشد که کاری بسیار سخت است. اما دانستن ارزش یک شرکت امری بسیار مهم و حیاتی است.
ارزش گذاری های تجاری کمک میکند تا شرکت های سرمایهگذاری جسورانه (VC) عملکرد پرتفوی خود را بررسی کنند، تیمهای جذب و ادغام (M&A) اهداف را تجزیه و تحلیل کنند و کارآفرینان بتوانند پول بیشتری جمعآوری کنند.
در این مقاله، چگونگی ارزشگذاری یک شرکت (شرکتهای دولتی یا خصوصی، شرکتهای با درآمد بالا یا کسب و کار جدید و نوظهور، شرکتهایی که بیشتر یا کمتر از ارزش ذاتیشان ارزش گذاری شده باشند شرکتهایی که پیشتر ارزش گذاری شدهاند یا نه) را بررسی میکنیم.
ارزش گذاری چیست؟
ارزش گذاری کسب و کار، فرآیند محاسبه ارزش مالی یک شرکت یا یک دارایی است. ارزش گذاری شامل جمع آوری و تجزیه و تحلیل طیف وسیعی از معیارها مانند درآمد، سود و زیان و همچنین ریسکها و فرصتهایی است که یک کسب و کار با آن مواجه است. هدف ارزش گذاری تجاری این است که به ارزش ذاتی تخمین زده شده یک شرکت دست یابیم و کارآفرینان و سرمایه گذاران را قادر به تصمیم گیری آگاهانه برای خرید، فروش یا سرمایه گذاری کنیم.
با این حال، فرآیند ارزش گذاری کسب و کار فرآیندی صرفاً علمی نیست. جیمز فاکنر، مدیر عامل شرکت سرمایه گذاری جسورانه مستقر در لندن به نام Vala Capital، میگوید: «ارزیابی تجاری یک هنر است، زیرا مدل مالی (برای ارزشگذاری شرکت) کاملاً به ورودیهای ذهنی بستگی دارد: همهی اطلاعات مالی مانند نرخ رشد فروش به هزینههای حقوق و دستمزد شرکت برای پنج سال آینده تخمین زده میشود. این مفروضات، هر ارزش گذاری را در بهترین حالت به حدس تحصیلی (یک حدس مبتنی بر دانش و تجربه که احتمال درست بودن آن زیاد است) تبدیل میکند.
با این حال، روند ارزش گذاری مهم است. ارزش گذاری تجاری به تحلیلگران کمک میکند ارزش ذاتی یک دارایی را محاسبه کنند که گاهی اوقات میتواند با قیمت فعلی بازار معاملاتی آن متفاوت باشد. ارزش ذاتی باید عینی باشد و کمتر تحت تأثیر فراز و نشیبهای کوتاه مدت اقتصاد قرار گیرد. تفاوت بین ارزشهای ذاتی و ارزش بازار اغلب در جایی است که سود یا زیان حاصل میشود.
دادههای مورد استفاده برای تعیین ارزش گذاری
اطلاعات کلیدی برای تعیین ارزش یک کسب و کار وجود دارد که در ذیل به تشریح آنها خواهیم پرداخت:
۱. سوابق مالی
داشتن سوابق مالی دقیق و مستند از آمدها، هزینهها و بدهیها به تحلیلگران مالی اجازه میدهد تا جریان وجوه نقد و سود آتی را تعیین کنند. دادههای مالی نیز برای محاسبه نرخ رشد حیاتی است. استارتآپهایی که چشمانداز رشد بالایی دارند، ارزشهای بالاتری دریافت میکنند.
۲. تجربه مدیریت
مدیرانی که سابقه موفقیت بالایی دارند بر ارزش کسب و کار تأثیر مثبتی میگذارند. اما اگر بقای کل یک کسب و کار صرفاً به مجموعه مهارتهای منحصر به فرد مدیر عامل آن بستگی داشته باشد، سرمایه گذاران نمیتوانند این ریسک را نادیده بگیرند. تجربه و انگیزه کارکنان به همان اندازه مهم است و متخصصان باهوش و وفادار ارزش شرکتی را که در آن کار میکنند افزایش میدهند.
۳. وضعیت بازار
وضعیت اقتصاد، نرخ بهره و متوسط حقوق از دیگر عواملی هستند که باید در نظر گرفته شوند. یک اقتصاد پر رونق میتواند تقاضا برای محصولات و خدمات خاص را افزایش دهد. با این حال، وقتی بازار به شدت رقابتی است و یک بخش از بازار توسط شرکتهایی با فعالیت مشابه اشباع شده است، ارزش شرکتهای تازه وارد به این صنعت کاهش مییابد.
۴. داراییهای نامشهود
شهرت، علائم تجاری (لوگو و برند) و روابط با مشتری میتواند بر ارزش گذاری کسب و کار تاثیر داشته و آن را افزایش دهد. اگرچه معمولاً تعیین رقم برای این داراییها دشوار است، اما تأثیر آنها قابل توجه است.
۵. داراییهای مشهود
ابزارها، وسایل و محل کسب و کار نیز باید در نظر گرفته شوند و ارزش آنها به راحتی قابل محاسبه است. داراییهای فیزیکی بسته به حجم و کیفیتشان میتوانند ارزش گذاری کسب و کار را افزایش دهند.
۶. اندازه شرکت
شرکتهای بزرگتر معمولاً به دلیل جریانهای درآمدی بیشتر، ارزش تجاری بیشتری نسبت به همتایان کوچکتر خود دارند. کسبوکارهای بزرگ همچنین تمایل دارند دسترسی آسانتری به سرمایه و محصولات توسعهیافته داشته باشند و کمتر تحت تأثیر از دست دادن رهبران کلیدی قرار میگیرند.
۷. مزیت رقابتی
اگر شرکتی نتواند مزیت رقابتی خود را در طول زمان حفظ کند، ارزش کسب و کار او ضربه خواهد خورد. اما شرکتهایی که میتوانند مزیت رقابتی خود را برای مدت طولانیتری حفظ کنند، میتوانند ارزشهای بالاتری داشته باشند.
چه کسانی از ارزش گذاری کسب و کار استفاده میکنند؟
گروههای مختلف به دلایل مختلف باید بدانند که ارزش یک شرکت چقدر است.
- شرکتهای سرمایهگذاری جسورانه (VC) شرکتها را ارزش گذاری میکنند تا بتوانند به شرکای محدود (LPs) در مورد نحوه عملکرد سرمایهگذاریهایشان گزارش دهند. دانستن ارزش شرکتهایی که VC ها قصد سرمایه گذاری در آنها را دارند نیز بسیار مهم است.
این دادهها به سرمایه گذاران کمک میکند تا دید بهتری نسبت به کسب و کار خود داشته باشند و در جلسات در خصوص انحلال شرکت یا افزایش سرمایه بهتر تصمیم بگیرند. شرکتهای سرمایه گذرای جسورانه (VC) همچنین هنگام خروج از یک کسب و کار نیاز به ارزش گذاری دارند. داشتن دادههای بیشتر به آنها کمک میکند تا مبلغ منصفانهای را بابت سهامی که قصد فروش آن دارند، دریافت کنند.
- تیمهای M&A شرکتی (جذب و ادغام) نیازمند ارزیابی دقیق شرکتهایی هستند که قصد سرمایه گذاری یا خریداری آن را دارند. بسیاری از این شرکتهای هدف، مشاغل خصوصی هستند که محاسبهی ارزش آنها دشوارتر از ارزش گذاری شرکتهای دولتی است.
- واحد سرمایه گذاری بانکها باید ارزش شرکتهایی که با آنها سروکار دارند را تعیین کنند که این مسئله به مشتریان در فروش، خرید یا سرمایهگذاری کمک میکند. دانستن این ارزشگذاریها به بانکداران کمک میکند تا توصیههای مؤثری ارائه دهند. همچنین دادههای ارزش گذاری برای تولید گزارشهای صنعت و ارائه به مشتریان جدید مهم هستند.
- کارآفرینان به طور گسترده از دادههای ارزش گذاری شرکت استفاده میکنند. برای مثال، زمانی که به دنبال فروش یک شرکت یا کسب و کار هستند، کارآفرینان میخواهند سهام خود را با قیمت منصفانهای به فروش رسانند. ارزشگذاری های کسب و کار برای ارائه به سرمایهگذاران نیز حیاتی هستند یک ارزیابی مستند، اعتبار یک کارآفرین را نشان داده و احتمال تأمین بودجه را افزایش میدهد. کارآفرینان همچنین هنگام توسعه برنامههای استراتژیک و در بسیاری موارد دیگر به دادههای ارزش گذاری نیاز دارند.
- کارکنانی که دارای اختیار خرید سهام شرکت هستند علاقهمندند بدانند که ارزش سهام آنها در حال افزایش یا کاهش است. از طرف دیگر، اگر کارکنان بخواهند سهام شرکتی را که در آن کار میکنند بخرند، دادههای ارزش گذاری میتواند به تعیین قیمت واقعی کمک کند.
- سرمایه گذاران خرد که سبدهای خود را مدیریت میکنند، برای تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری نیاز به دسترسی به دادههای ارزش گذاری دارند. این سرمایه گذاران خرد اغلب افرادی غیر حرفهای هستند و دادههای ارزش گذاری کسب و کار به آنها کمک میکند تا سبد سهام خود را متنوع کنند و با استفاده از شرکتهای کارگزاری، تجارت آنلاین و مشاوران مالی، پول و سرمایه خود را بهتر مدیریت کنند.
چگونه یک شرکت را ارزش گذاری کنیم؟
ارزش بازار نشان میدهد که یک شرکت از نظر فعالان بازار و سرمایه گذاران چقدر ارزش دارد.
برای شرکتهای دولتی، ارزش بازار را میتوان با استفاده از قیمت سهام محاسبه کرد. به طور مثال اگر یک شرکت دارای ۱۰۰,۰۰۰ سهام عمومی باشد که هر کدام به قیمت ۱۰,۰۰۰ ریالی به فروش میرسد، ارزش آن که به عنوان ارزش بازار شناخته میشود، ۱ میلیارد ریال است.
روشهای مختلفی برای محاسبه ارزش یک شرکت خصوصی یا دولتی وجود دارد. این روشها به شرح زیر است:
– روش تحلیل DCF
این روش ارزش روز سرمایه گذاری را بر اساس پیش بینی از میزان پولی که در آینده ایجاد میشود، تعیین میکند.
– روش تحلیل چندگانه
ارزش یک شرکت را با استفاده از چندین شرکت مشابه تخمین میزند.
– روش ارزش خالص دفتری
خالص ارزش دفتری داراییهای مشهود و نامشهود را محاسبه میکند.
– روش ارزیابی کارت امتیازی
با استفاده از میانگین ارزش گذاری استارتاپ هایی که در همان بخش، مرحله و منطقه فعالیت میکنند، یک استارت آپ را ارزش گذاری میکنند.
– روش سرمایه گذاری خطرپذیر
برای ارزش گذاری کسب و کار ۲ روش وجود دارد : ۱. پس از سرمایه گذاری ۲. پیش از سرمایه گذاری
ابتدا با پیش بینی درآمد، ارزش بعد از سرمایه گذاری را محاسبه میکنیم و سپس با تعدیل اون مقدار، ارزش پیش از سرمایه گذاری رو بدست میآوریم.
یعنی در روش سرمایه گذاری خطر پذیر، ابتدا ارزش گذاری آینده شرکت را بر اساس پیش بینی درآمدی (بعد از سرمایه گذاری آن) محاسبه کرده و سپس از این مقدار برای محاسبه ارزش پیش از سرمایه گذاری استفاده میکنیم.
یک ارزیابی آینده پس از درآمد را محاسبه کنید و سپس از آن رقم برای رسیدن به ارزیابی قبل از درآمد استفاده کنید.
– روش برکوس (Berkus Method)
ارزش یک استارت آپ را با تخصیص ارزش تا ۵۰۰,۰۰۰ دلار به پارامترهای مختلف محاسبه کنید.
– روش جمعبندی عوامل ریسک
ارزش یک استارت آپ قبل از کسب درآمد را با امتیازدهی به ۱۲ دسته ریسک تخمین بزنید.
با این حال، توجه داشته باشید که با توجه به دادههای تاریخی محدود و اطلاعات مالی در دسترس یا حسابرسی نشده، تعیین ارزشگذاری کسب و کار خصوصی بسیار دشوار است.